نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





عبور ظريف

اي عبور ظريف !
بال را معني كن
تا پر هوش من از حسادت بسوزد.
 



[+] نوشته شده توسط тαηнα در 3:46 | |







دلم گرفته

 
 
دلم گرفته
.دلم عجیب گرفته
وهیچ چیز
نه این دقایق خوشبو .که روی شاخه ی نارنج میشود
خاموش.
نه این صداقت حرفی.که درسکوت میان دوبرگ این
گل خوشبوست.
نه.هیچ چیزمراازهجوم خالی اطراف
نمیرهاند
وفکرمیکنم
که این ترنم مرموز تاابد
شنیده خواهدشد"

 



[+] نوشته شده توسط тαηнα در 3:45 | |







مینویسم

ز از عشق ... از چیزی که به قلب بیمارم امد ... خانه ی متروک دلم ... خانه ی سیاهی ها را نورانی کرد با قدومش ... مینویسم از عشق ... از تو ای چیزی که به درون قلبم امدی شدی همدم و مونس دل تنهایم ...مینویسم از تو ... از تویی که عشقت اتش به جانم زد ... مینویسم از تویی که عاشقم کردی و با دستان پر مهرت مرا به شهر ارزوها بردی و اینکه در بهت و ناباوری تنهایم گذاشته ای ... مینویسم از اشک هایت ... از بوسه هایت ... از به اغوش کشیدن هایت ... آری با تمام قدرت مینویسم ... مینویسم دوستت دارم ... مینویسم از خودم ... از قلب بیمارم و از چشمان گریان و دل نشسته به انتظارم... مینویسم از سرنوشت و تقدیر بی رحم و نامرد این دنیایم ... مینویسم از درد دوری تو ... مینویسم از درد انتظار تو ... مینویسم از دوست داشتن تو ... مینویسم از عشق تو ... مینویسم با دستانی لرزان با همین قلم روان ... مینویسم عاشقت هستم ... مینویسم دیوونه ی عشق تو هستم ... مینویسم پروردگارم من عشقمو میپرستم ... تنهاترین همش می ترسم ناتوان یا اینکه بمیرم فکر که بی وفایم باور کن تا توان دارم برات می نویسم با من بمان که من بی تو صدایی خسته در بادم در این اندوه بی پایان بمان تنها تو در یادم.


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 3:42 | |







عاشقتم؟؟؟

 

 

با چه زبوني بهت بگم عاشقتم عشق را با تو شناختم و   

محبت را در چشمان تو يافتم  

به پاکي چشمانت قسم  

که تا ابد  

دوستت   

خواهم داشت 

 


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 3:39 | |







در حسرت ديدار تو بگذار بميرم...

                                          دشوار بود مردن و روي تو نديدن...

                               بگذار به دلخواه تو دشوار بميرم...

                                          بگذار که چون ناله مرغان شباهنگ...

                               در وحشت و اندوه شب تار بميرم...

                                          بگذار که چون شمع کنم پيکر خود آب....

                               دربستر اشک افتم و ناچار بميرم...

                                          ميميرم از اين درد که جان دگرم نيست...

                                تا از غم عشق تو دگر بار بميرم...

                                          تا بوده ام اي دوست وفادار تو هستم...

                                بگذار بدان گونه وفادار بميرم


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 3:38 | |







نمیدانم

نمیدانم

دستهای پاییزیم را به

دست که بسپارم

نمیدانم

سنگینی غربت لحظه هایم را

چگونه زیر آخرین بغض

آسمان فریاد کنم

نمیدانم

صدای اولین

حضور بارانی ات

کنارکدام نخل مقدس

متولد میشود

اما بازهم

چشم به راهم..........


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 3:36 | |







**دلبسته ی دلشکسته**

آسمانها..آسمانها شما

راقسم به خالق یکتا

برای یکبارهم که شدهبه صدای قلبم گوش فرادهید

گوش کنید که قلبم بی صدا

فریاد میزند

از این همه بی مهری و بی وفایی حرف میزند

آسمانها...آسمانها چه شد

که او مرا نخواست؟

چه شد که رفت و مرا تنها گذاشت؟

چه شد که رفت و مرا به

تاریکی محض رساند؟

آسمانها دوس دارم از اعماق

قلبم فریاد زنم

که ای رفته سفر تو را به

یگانه خالق برگرد ومرا

از این همه اندوه رهایی ده

 


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 3:35 | |







میشه

میشه مثل یک قطره اشک بعضی هارو

از چشم بندازی

ولی هیچوقت نمیتونی جلوی

اشکی را بگیری که با

خداحافظی بعضی ها از چشمت جاری میشه



[+] نوشته شده توسط тαηнα در 3:33 | |







**قلب شکسته**

و تنهایی من اندازه ی یک

کوه عظیم است

منی که تکتک واژه های

تنهاییم برایم نامفهوم بود

منی که با تنهایی صنعت

تضاد داشتم

اما امروز چه خوش

با تنهایی خو گرفتم

میخواهم بگویمت بدون

اینکه دعوتت کنم وارد

تنهاییم شدی وحال که عمق

تنهایی ام رادرک کردی چه

بی صدا رفتی

چه راحت خاموش گزیدم

و من هنوز هم با همان سکوت

شرمگینخود نظاره گر جاده ی

سپید عشق هستم

که شاید روزی از آن عبور کنی

ای که نوازش تو بهترین

امید زیستن است

معنای عشق نیز در سرنوشت من

باتو.همیشه باتو.برای تو

زیستن است

ای که جدایی از تو بهترین

بهانه ی گریستن است

معنای زنده بودن من...

با تو بودن است


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 3:31 | |







دستای گرمت

هنوزم دستای گرمت جای امنی واسه گریستن
تــــو قشنگی مثل بارون من دلم پر از گلایست
هنوزم تو این هیاهو توی این بغض شبونه
منو گنجیشکای خونه دیدنت عادتمونه


پشت پنجره هنوزم چشم به راهت میشینم
ای که بی تــــو خودمو تک و تنها میبینم

پشت پنجره هنوزم چشم به راهت میشینم
ای که بی تــــو خودمو تک و تنها میبینم


ما دو تا پنجره بودیم گفتی که باید بمیریم
دیوارا همه خراب شد ولی ما هنوز اسیریم
ما هنوزم مثل مرداب مسخ آیینه کویریم
ما همونیم که میخواستیم خورشیدو با دست بگیریم

گریه هام حروم شدن کاری بکن
چشم من بیا منو یاری بکن

گریه هام حروم شدن کاری بکن
چشم من بیا منو یاری بکن


وقتی که به تــــو رسیدم
هنوزم آهو نفس داشت
هنوزم چلچله انگار تو چشاش غم قفس داشت
غزلک گریه نمی کرد تو شبای بی چراغی
منو تــــو هم قصه بودیم از ستاره به اقــاقی
 از ستاره به اقـــاقی


حالا اما دیگه وقت رفتنه
جاده اسم منو فریاد میزنه


حالا اما دیگه وقت رفتنه
جاده اسم منو فریاد میزنه


حالا من موندم و یاد کوچه های خالی و خیس
یاد خونه ای که دیگه خیلی وقته مال ما نیست


اگه خاموشم و خسته
اگه از تــــو دور دورم
تکیه کن به من غریبه
من یه کوه پرغرورم

پشت پنجره هنوزم چشم به راهت میشینم
ای که بی تــــو خودمو تک و تنها میبینم

پشت پنجره هنوزم چشم به راهت میشینم
ای که بی تــــو خودمو تک و تنها میبینم


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 3:30 | |







برای خونه دلتنگم...

برای خونه دلتنگم...


وای برای خونه دلتنگم

نه اینجاجای موندن نیست

نه میتونم که برگردم

وای چه دردی داره دلتنگی

یه لحظه عاشقی امابراش یک عمرمیجنگی

دارم حس میکنم تنهام میون این همه آدم

چرا اینجام

نمیتونم خودم باشم

نه اونی که نمیشناسم

که همراشم

چه پشت هم بدآوردم

چه زخمایی که ازتوبی صداخوردم...


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 2:58 | |







دلتنگي

کاش اینجا بودی

تا ساعت ها برای تو

از دلتنگی هایم می گفتم

از اشکهایم

که در نبودت

آباد کرده اند باغچه ی دل را

دوست داشتنت

تنها امیدیست برای ماندن


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 2:54 | |







چشمانت

هوا ترست به رنگ هواي چشمانت

دوباره فال گرفتم براي چشمانت 

اگر چه كوچك و تنگ است حجم اين دنيا

قبول كن كه بريزم به پاي چشمانت 

بگو چه وقت دلم را ز ياد خواهي بر د

اگر چه خوانده ام از جاي جاي چشمانت 

دلم مسافر تنهاي شهر شب بو هاست

كه مانده در عطش كوچه هاي چشمانت 

تمام آينه ها نذر ياس لبخندت

جنون آبي دريا  فداي چشمانت 

چه مي شود تو صدايم كني به لهجه موج

به لحن نقره اي و بي صداي چشمانت 

تو هيچ وقت پس از صبر من نمي آيي

در انتظار چه خاليست جاي چشمانت 

به انتهاي جنون رسيده ام اكنون

به انتهاي خود و ابتداي چشمانت 

من و غروب و سكوت و شكستن و پاييز

تو و نيامدن و عشوه هاي چشمانت 

خدا كند كه بداني چه قدر محتاج ست

نگاه خسته من به دعاي چشمانت


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 2:46 | |







عاشق کیست؟

 

عاشق محکوم ت که محاکمه نمیشود

دیوانه ایست که معالجه نمیشود

بیگانه ایست که شناخته نمیشود

سکوتی است که شکسته نمیشود

و فریادیست که آرام نمیشود


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 23:13 | |







باید كسی را پیدا كنم

باید كسی را پیدا كنم


كه دوستم داشته باشد

آنقدر كه در یكی از این شب های لعنتی

آغوشش را برای من ویك دنیا خستگی ام بگشاید

هیچ نگوید
هیچ نپرسد

فقط مرا در آغوش بگیرد

بعد همان جا بمیرم تا ببینم روز های بعد را

روزهای كه دروغ میگوید

روزهای كه دیگر دوستم ندارد

روزهای كه دیگر مرا در آغوش نمیگیرد
روزهایی كه عاشق دیگری میشود
http://axgig.com/images/31396727906232785466.jpg


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 22:42 | |







عشق


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 19:9 | |







کاش میشد

کاش میشد برای من یکی از همین شبها  یک غزل میگفتی ..یک غزل میخواندی    

یا نه یک غزل  میبافتی      رج به رج پر از احساس  و سرمستی

کاش تن پوش من میشد غزلهایت    یا که با مَنَت بود شعر هایت 

کاش یکی از همین شبها برایم کلی شعر میگفتی  

یک بغل شعر پر از شور و شیدایی

کاش شاید با خود از من  یک ترانه میخواندی   مینشستی توی  کوچه زیر نور  ماه

انوقت زیر لب  برایم   کلی  شعر  میخواندی

کاش عاشقم بودی   یا نه ..کمترک..  دوستم داشتی

کاش ابی ابی بود با من احساست    غرق چشمانم میشد  چشمانت  

کاش دریا با منَت رنگ دیگر داشت     کاش اسمانت با من نیلی تر بود 

کاش غرق احساس من بودی    کاش با من اسمانی تر بودی  

کاش  عاشقم بودی ..یا نه اصلا ...کمترک... دوستم داشتی  

کاش سهم چشمان من بود چشمانت

یا که سهم دستان من بود دستانت

   کاش زیباتر از آغوش بود یادت


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 4:54 | |







میل غریبی



 چشم من میل غریبی واسه گریه داره امشب

                                                      از در و دیوار خونه بی تو غم می باره امشب

 نامه های عاشقونه همدم اشکای سردم

                                                      نیستی اما من هنوزم دنبال چشات می گردم

 غم و غصه یه دنیا توی قلبم پا می ذاره

                                                      وقتی که تو خاطراتت پرسه می زنم دوباره

 با صدای هق هق من می شکنه سکوت

                                                   به جز این اشکای حسرت هیشکی با من نمی مونه

 توی هر قطره ی اشکم می بینم از تو نشونی

                                                  اشکا فریاد می زنن کاش بیای پیشم بمونی

 رفتی اما توی اشکام تو همیشه موندگاری

                                                  همین اشکا مونده از تو واسه من یادگاری


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 4:53 | |







باران

باران که می بارد

گام بر می دارم و قدم زنان می روم

زیر باران رفتن را دوست دارم

اشکهایم را کسی نمی بیند.

تمام خاطرام را دوباره خیس می کنم.

حس می کنم دوباره زنده شده ام.

از تلخی روزگار می گویم و به دست باران می سپارم

از سختی ها از نامردی ها

از بخت بد و اقبال شوم

همه را به دست باران می سپارم

باران نیز می شوید و پاک می کند

باران زندگی دوباره را یه یادم می آورد

توان راه رفتن به من می دهد

در این جاده باریک من  و باران تنهای تنهای هستیم

هر قدر می بارد من سبک و سبک تر می شوم

اما می ترسم از رنگین کمان هفت رنگ پس از باران

دوباره روزگار از نو اغاز خواهد شد

پس خداوندا مگیر بارانت را ز من حتی برای یک لحظه

 


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 4:52 | |







خدا ما رو برای هم نمی خواست



خدا ما رو برای هم نمی‌خواست .. فقط می‌خواست همو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه‌ی ما مال ما نیست .. فقط خواست نیمه مونو دیده باشیم

تموم لحظه های این تب تلخ .. خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی‌خواست .. خودت دیدی دعامون بی‌اثر بود

چه سخته مال هم باشیم و بی‌هم .. می‌بینم میری و می‌بینی میرم
تو وقتی هستی اما دوری از من .. نه میشه زنده باشم نه بمیرم

 نمیگم دلخور از تقدیرم اما .. تو میدونی چقدر دلگیره این عشق
فقط چون دیر باید می‌رسیدیم .. داره رو دست ما می‌میره این عشق

[+] نوشته شده توسط тαηнα در 4:37 | |



صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 57 صفحه بعد