نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





گمان می کــــــردم

گمان می کــــــردم

وقتی نباشــــــــــم

دلت می گیــــــــــرد

۱ روز

۱ ماه

۱ سال

از رفتنم می گــــــذرد

چه خیال بیهوده ایست

وقتی دلت با دیگری است

 


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 11:44 | |







بـَهآنه می خــــــواهی؟

می خوآهی بـــــــروی؟

بـَهآنه می خــــــواهی؟

بگذار مـَن بهانه رآ  دستت بدهم

برو و هر کس پرسید چــــــــــــرآ

بگو :   لجــــــوج بود , همیشـــــه سـَرسختآنه عآشــــــقم بود

بگو :  فـَریآد می کرد , همه جآ فریـاد می کرد که مرآ می خوآهد

بگو :  درگیر بود , همیشــــــه درگیر افســــــون نگــــآهـَم بود

بگو :   بی احساس بود ,  به همه توهین ها و اخم هآیم لـَبخند میزد

بگو :  او نخواست ,  نخواست کســــی جز مـَن در دلش خآنه کند

 


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 11:43 | |







دردنـــــآک اســـــت

دردنـــــآک اســـــت

دوســـــتـَش بـدآری

و گمـــــآن کنی دوســـــتـَت دآرد

حــــآل آن کـِه

او یــِگــآنه هـَســــتی تو بآشـَـد

و تـــــو

یـــِــکی از هــزآران لــــــذت او ...

 

 

 


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 11:40 | |







✿ عیــد هـَمــه مــبـــآاااارکــــــ ✿

میـــان حـَرفـــهایـــَت می نوشتـــی : زندگی زیـــباســت

و مــَــن هـَم زنــدگـــی را در تــو میــدیــدم

بـــرو اســـتاد خوبـــی هــا !

بــه مــن درس وفـــا دادی

و مــَــن هــَـم خــوب فـَهـــمیـدم

وفـــا یـَعــنی : خــداحافــظ

 


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 11:36 | |







وقتی که دیگر نبود

 

وقتی که دیگر نبود

من به بودنش نیازمند شدم

وقتی که دیگر رفت

من به انتظار آمدنش نشستم

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد

من او را دوست داشتم

وقتی که او تمام کرد

من شروع کردم

وقتی که او تمام شد

من آغاز کردم

چه سخت است تنها متولد شدن

مثل تنها زندگی کردن است

مثل تنها مرد


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 11:26 | |







هَرزگی "مـُـــــد" اســت !

در روزگاری زندگی میکنیم کـه:

هَرزگی "مـُـــــد" اســت !

بی آبرویــی "کلاس" اســـت !

مَســـــتی و دود "تَفـــریــح" اســـت !

رابطه با نامحرم "روشــن فکــری" اســت !

گــُـرگ بــودن رَمـــز "مُوفقیت" اســـت !

بی فرهنگی "فرهنگ" است !

پشت به ارزش ها واعتقادات کردن نشانه "رشد ونبوغ" است !


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 11:23 | |







زمین؟؟؟


زمین؟؟؟

باز هم بهم رسیدیم

اما کوه ها بهم نرسیدند

گالیله دروغ  می گفت زمین گرد نبود

چشم هایت مرا نمی شناخت

اما دست هایت عجیب, آشنا بود


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 11:22 | |







عشق و علاقه

يكي گفتش بي خبال شو! حيف اون اشك زلالت

اخه من جز يه عروسك واسه تو چيزي نبودم


وقتي رفتي شعر اشك و من براي تو سرودم


وقتي رفتي گريه كردم هم صدا با ساز بارون


يادم اومد كه مي گفتي حاضري واسم بدي جون


وقتي رفتي همه گفتن قسمتت نبود عزيزم !!


ولي از عشق و علاقم به تو يك ذره نشد كم !!

 

 

 


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 11:20 | |







آخرین حــــــــرف

جدایی



قلبم را شکستی اما صدای فریادم را نشنیدی!

چه بی صدا شکست قلبی که عاشق تو بود....

چه بی ریا گذشت لحظه هایی که به عشق تو بود...

قلب شکسته ای را که زیر پاهایت بود را ندیدی,

صدای شکستن قلبم چه بی صدا بود!

صدای ناله ی دلم چه بینوا بود,

درد و دل های نا گفته در دلم چه بینوا بود...

قلبم را به بازی گرفتی اما نمیدانستی که بازی سر شکستن دارد!

چه با هیاهو به قلبم امدی و چه آرام از قلبم رفتی

هنگام آمدنت عاشقانه با من درد و دل میکردی و هنگام رفتنت تنها با یک سکوت به صدای گریه هایم گوش میکردی!

تصویر رفتنت بر روی قلب شکسته ام نقش بسته و

آواز رفتنت در فضای غمگین صحنه ی عشق پیچیده....

آنگاه که صحنه ی عشق خالی از تصویر توست,دل من در پی فرار از تنهایی ست!

باور میکنم که اسیرم اما این بار اسیر تنهایی!

اما باور نمیکنم که رفته ای و بار سفر را بسته ای و شعر جدایی را برام نوشته ای و لای کتاب قصه عشقمان گذاشته ای!

چه قصه تلخی بود,قبلا آن را خوانده بودم اما باور نکرده بودم

نمیدانستم سرنوشت ما مانند یک قصه ی تلخ است....

قلبم را شکستی اما رنگ التماس چشمانم را ندیدی,آن شعر عاشقانه ای که به عشق تو سروده بودم را نخواندی!

صحنه ی عشق را خالی کردی و تصویر رفتنت را همراه با یک قلب شکسته جا گذاشتی!

عشق اول برای همیشه مرد...


[+] نوشته شده توسط тαηнα در 11:14 | |