گلایه ها ی بسیاری دارم
نمی دانم از کجا آغاز کنم
یا نمی دانم صدایم به تو خواهد رسید؟
نمی دانم آیا نشسته ای فقط به درد ما آدما گوش کنی؟
آرزو هایم یک به یک فنا شدند
جوابی ندارم
خداوندا نمی دانم اگر آفریده ای چرا اینگونه؟
خداوندا آیا حکمت توست؟
گفته ای درد و رنج را آفریدی تا امتحان کرده باشی
پس کجاست وعده ی رستگاری و شادیت؟
کفر گفتن آسان است خداوندا !
می دانی که کفر نمی گویم اما گلایه دارم از روزگارت
زمین و آسمان از روزگارت به درد آمده اند
جوابی نیافتم

نظرات شما عزیزان:
|